یکی نزد حکیمی
آمد و گفت:
خبر داری فلانی درباره ات چه قدر غیبت و بدگویی کرده
حکیم با تبسم گفت:
او تیری را بسویم پرتاب کرد که به من نرسید؛ تو چرا آن تیر را از زمین برداشتی
و در قلبم
فرو کردی ؟
یادمان نرود هیچوقت سبب نقل کینه ها و دشمنیها نباشیم
یکی نزد حکیمی
آمد و گفت:
خبر داری فلانی درباره ات چه قدر غیبت و بدگویی کرده
حکیم با تبسم گفت:
او تیری را بسویم پرتاب کرد که به من نرسید؛ تو چرا آن تیر را از زمین برداشتی
و در قلبم
فرو کردی ؟
یادمان نرود هیچوقت سبب نقل کینه ها و دشمنیها نباشیم