یک اربعین گذشته و زینب رسیده است
بالای تربتی که خودش آرمیده است

یا ایها الغریب سلام ای برادرم
ای یوسفی که گرگ تنت را دریده است

از شهر شام کینه رسیده مسافرت
پس حق بده به او که چنین قد خمیده است

احساس میکنم که مادرم اینجا نشسته است
در کربلا نسیم مدینه وزیده است

این گل بنفشه های تن و چهره ی کبود
دارد گواه ، زینبتان داغدیده است

توطعم خیزران و سنگ ها خواهرت ...
...طعم فراق و غربت و غم را چشیده است

آبی به کف گرفته و رو سوی علقمه
با آه می رود سکینه و خجلت کشیده است

این دختر شماست که خواستند کنیزی اش...
لکنت گرفته است و صدایش بریده است

نیزه نشین شد حضرت سقا و اهلبیت
زخم زبان زهر کس و ناکس شنیده است

گفتی رقیه ..... گفت نمی آیم عمه جان !
در شام ماند و شهر جدید آفریده است
یاسر مسافر

فرا رسیدن  اربعین حسینی را به ساحت امام زمان (عج) و به تمام شما شیعیان وعزاداران عزیزتسلیت می گوییم.